دومین ماهگرد
سلام الین جونم عزیز دلم دو ماهگیت مبارک
ببخش که دیر دوماهگیتو ثبت کردم آخه این روزا همش درگیر بودم.الان هم شما خوابی و من فرصت کردم بیام وبلاگت..
5 دی بسلامتی دو ماهت تموم شد و وارد سه ماهگی شدیم..دو ماهه که به دنیا اومدی و از زیر دل مامانی بیرون اومدی و حالا تموم زندگیمون شدی عسلم مبارکت باشه ایشالا هزار ساله بشی زندگیم..
چندروزپیش رفتیم و واکسن خانوم طلامونو زدیم دردت به جونم چرا اینقد گریه کردی ؟ اشک منم در اوردی..
خودت میدونی که من طاقت اشکاتو ندارم پس دیگه گریه نکنی الین جونم..
اندر احوالاتت و بگم که الان دیگه من و بابایی رو میشناسی و سرتو کاملا بالا نگه میداری و به اطراف میچرخی. نازت صد برابر شده ماشالا چقدم بهت میاد و خریدار داره نازگلم
خوابتم خدا رو شکر یه کوچولو بهتر شده و شبا بلند میشی شیرمیخوری و دوباره میخوابی ولی در عوض روز ها رو بیشتر بیداری تا اینکه بخوابی
الهی بمیرم سرما خوردی و ضعیف شدی وزنت هم زیاد بالا نرفت..ولی اشکال نداره ان شاءالله همیشه سالم باشی رشد هم میکنی..
راستی این روزا آغون رو زیاد میگی و وقتی باهات حرف میزنیم توهم سعی میکنی جواب بدی الهی من به قربون اون زبونت برم عشقم
اینم از عکسای دوماهگیت
ا
اینم قبل از اینکه آمپول بزنی
وزن خانم خانما:5/200
هزار ماشاالله...